سرویس جهان مشرق - ایران طی دهههای اخیر موفق شده اشتباهات دولتهای پیاپی آمریکا در سیاست خارجیشان در قبال خاورمیانه را تبدیل به فرصتهایی برای خودش کند. شاید بتوان بزرگترین اشتباهات آمریکاییها را (در کنار حمله به افغانستان) بیثبات کردن عراق و سوریه دانست؛ اشتباهی که به باز شدن یک مسیر زمینی از تهران تا بیروت منتهی شده است. کارشناسان بسیاری به وجود این مسیر اذعان کرده و برای آن نامهای مختلفی گذاشتهاند؛ نامهایی مانند «کوریدور زمینی تهران-مدیترانه» (جزئیات بیشتر).
یکی از سربازان عراقی در بالکن خانهای در «سنجار» در نزدیکی مرز با سوریه پس از بازپسگیری شهر از داعش به دست نیروهای کُرد؛ متحدان ایران با آزادسازی مناطق استراتژیک در عراق و سوریه، توانستهاند یک مسیر زمینی از تهران تا بیروت باز کنند (+)
پایگاه تحلیلی «کریدل» اخیراً طی گزارشی در همینباره تحت عنوان «جادهی محور مقاومت از تهران تا بیروت باز و امن است[۱]» برای توصیف این مسیر از عبارت «جادهی تدارکات محور مقاومت» استفاده کرده است. این پایگاه اینترنتی که به صورت تخصصی روی منطقهی غرب آسیا تمرکز دارد، در گزارش خود توضیح میدهد که چگونه مسیر زمینی انتقال کالاهای نظامی-تجاری از تهران تا بیروت اکنون باز و تحت کنترل نیروهای محور مقاومت است و نه تحریمهای آمریکا و نه بمبارانهای اسرائیل نمیتوانند این واقعیت را تغییر بدهند. آنچه در ادامه میخوانید، ترجمهی گزارش کریدل است.
سید ابراهیم رئیسی (چپ)، تولیت وقت آستان قدس رضوی، در لبنان با سید حسن نصرالله، دبیرکل حزبالله، دیدار میکند؛ کارشناسان معتقدند انتخاب رئیسی به عنوان رئیسجمهور ایران، خون تازهای در رگهای محور مقاومت جاری کرده است (+)
در همینباره بخوانید:
لازم به ذکر است که مشرق صرفاً جهت اطلاع نخبگان و تصمیمگیران عرصه سیاسی کشور از رویکردها و دیدگاههای محافل رسانهای-اندیشکدهای بینالمللی این گزارش را منتشر میکند و دیدگاهها، ادعاها و القائات این گزارش لزوماً مورد تأیید مشرق نیست.
جنگهای زیادی در عراق، سوریه، لبنان و فلسطین برای شکست دادن «محور مقاومت»، یا دستکم تخلیهی خطوط [و منابع] لجستیک و تدارکات آن، به راه افتاده است. در هر کدام از این جنگها، دو طرف چندین تن مهمات، بمب و موشک استفاده میکنند و اغلب، زرادخانههایشان تخلیه میشود. بنابراین هر کدام از طرفها برای رویارویی بعدی، یا دستکم برای اینکه روبهرشد بودن ظرفیتها، آمادگی، و دسترسیاش به منابع حیاتی نظامی را به رخ دشمن بکشد، باید دوباره زرادخانهاش را پر کند. در اکثر مواقع، این کار یک استراتژی بازدارندهی ارزشمند است که برای پیشگیری از جنگ استفاده میشود.
با این وجود، از آنجایی که اسرائیل و آمریکا در دستیابی به اهداف مدنظرشان از طریقِ، به ترتیب، جنگ سال ۲۰۰۶ علیه لبنان و اشغال عراق و شرق سوریه ناکام ماندند، هدفشان تغییری اساسی کرد و روی مسدود کردن خطوط تأمین لبنان، عراق و سوریه تمرکز کردند: به عبارت دیگر، قطع جادهی [لجستیک] محور مقاومت.
باز شدن مسیر زمینی میان تهران و بیروت میتواند بسیاری از معادلات نظامی و غیرنظامی در منطقه را متحول کند (+)
در همینباره بخوانید:
›› «امنیت جمعی» و «بازدارندگی چتری»؛ از «محور مقاومت» تا «اتحاد مقاومت»
›› هزینههای جنگ غزه برای اسرائیل؛ چرا همه حماس را پیروز جنگ میدانند؟
هدف این بود که نگذارند اعضای محور مقاومت (ایران، سوریه، حزبالله، حماس و گروههای مقاومت عراق) پیش از رویارویی نظامی بعدی، خودشان را مجدداً مسلح کنند یا سلاحهایشان را ارتقا بدهند. به این ترتیب، رقابت بر سر کنترل دسترسی به جادهی زمینی حیاتی تهران-بیروت بین اتحاد آمریکایی-اسرائیلی و محور مقاومت آغاز شد.
این موفقیت [باز شدن این مسیر] اولین بار توسط محور مقاومت زمانی به دست آمد که گذرگاه «البوکمال-القائم» در مرز سوریه و عراق را آزاد کردند و به طور کامل بر آن مسلط شدند. از آن زمان به بعد، این گذرگاه به مرکزی برای [تأمین و توزیع] منابع حیاتی تجاری و مصرفیای نیز تبدیل شده که آمریکا سعی کرده جابهجایی آنها را با اعمال تحریمهای شدید علیه ایران و سوریه و جلوگیری از هرگونه حمایت عراق از این دو کشور، متوقف کند؛ البته تلاش کرده، اما نتوانسته. با این وجود، هیچکس این شکست چشمگیر آمریکا را در بوق و کرنا نکرده است؛ نه خود آمریکاییها، نه دشمنانشان. برای محور مقاومت همین که تکتک اقلامی که میخواهند از مسیر ایران، عراق، سوریه و لبنان جابهجا کنند، بدون مانع به مقصد برسند، کافی است.
«قیس الخزعلی» فرمانده «عصائب اهلالحق»، در لبنان و کنار فرماندهان حزبالله، روستاهای «متولا» و «کریات شیمونا» در فلسطین اشغالی را رصد میکند (+)
سفر از شهر «قصیر» در مرز سوریه با لبنان، تا «پالمیرا» (یا «تدمر») [تقریباً در مرکز سوریه]، بهرغم وجود دهها ایست بازرسی در امتداد مسیر، امن است. ارتش سوریه این منطقه را کنترل میکند و مانع از رفتوآمد افرادی میان این دو استان میشود که مدارک معتبر نداشته باشند. بسیاری از سوریهای ساکن این استانها برای فرار از حکومت داعش به مناطق امن فرار کردند و اکنون کمکم دارند برای سرکشی از خانههای متروکهیشان و اسکان مجدد در آنها برمیگردند. «بادیه الشام» [بیابان شام، صحرای سوریه، یا اِستِپِ سوریه] نیز پس از ماهها حملهی کورکورانهی بقایای داعش به مسافران، اکنون از امنیت نسبی برخوردار شده است. به گفتهی افسران امنیتی، اکثر شبهنظامیان داعشی [مستقر در اینجا]، ساکنان همین منطقه و اطراف آن بودند که سالهای ۲۰۱۷ و ۲۰۱۸، وقتی داعش از نیروهای متحد سوریه شکست خورد، فرار کردند.
نگهبانی نیروهای حشدالشعبی عراق از امنیت شهر «القائم» در مرز با سوریه؛ متحدان ایران با کنترل گذرگاههای مرزی میان عراق، سوریه و لبنان، توانستهاند امکان عبور زمینی میان این نقاط را فراهم کنند (+)
از آن زمان به بعد چند تیپ ویژهی امنیتی از پالمیرا به «دیرالزور» اعزام شدهاند؛ و تعداد دیگری همچنان در اِستِپِ سوریه مشغول گشتزنی برای شکار شبهنظامیان داعشی هستند. با این حال، سفر از طریق بادیه هنوز ناامن است و جادهی اصلیای که از آن استفاده میکنند، از شهرهای «سخنه»، «کباجب»، «شولا» و دیرالزور میگذرد. از دیرالزور تا مرز عراق، مسیری که از شهرهای «المیادین»، «الصالحیه» و البوکمال میگذرد، امن و کاملاً حفاظتشده است.
وقتی تصمیم به پاکسازی این جاده و از بین بردن داعش در شهرهای شرق رود فرات گرفته شد، ارتش سوریه و متحدانش تلاش کردند منطقهی مرزی «التنف» در مرز با عراق [و اردن] را نیز آزاد کنند. با این حال، جنگندههای آمریکایی وارد عمل شدند، به این تیپها حمله کردند، و بیش از ۵۰ نفر از اعضای آنها را کشتند تا جلوی شکست داعشیها را بگیرند. اتاق عملیات نظامی مشترک محور مقاومت متوجه شد نقشهی آمریکا این است که ارتباط سوریه با همسایگانش را قطع کند، چون مرزهای این کشور با اردن پیشاپیش بسته شده بودند.
مسیرهای زمینی شمالی (قرمز) و جنوبی (سبز) برای تردد میان ایران و لبنان؛ مسیر سیاه مستقیماً به پایگاه آمریکا در التنف برخورد میکند (+)
سرتیپ قاسم سلیمانی، رئیس تیپ [نیروی] قدس سپاه پاسداران ایران (که بعدها، سال ۲۰۲۰، در حملهی پهپادهای آمریکایی در نزدیکی فرودگاه بغداد ترور شد) شخصاً در حمله به المیادین و البوکمال شرکت کرد؛ حتی قبل از اینکه دیرالزور آزاد شود. میخواست قبل از آمریکاییها به مرزهای سوریه و عراق برسد و آنها را تحت کنترل بگیرد؛ میترسید آمریکا برای اینکه جلوی رفتوآمد آزادانه بین عراق و سوریه را بگیرد، این منطقه را تبدیل به «منطقهی بیطرف» [و سرزمین ممنوعه] کند.
«البوکمال» یکی از شهرهای مهم در مرز سوریه با عراق است که کنترل نیروهای طرفدار اسد بر آن ضربهی بزرگی به ائتلاف آمریکایی-داعشی وارد کرد (+)
«عصام زهرالدین» ژنرال درزی سوری (که بعدها، پس از شکست دادن داعش در دیرالزور، با مین کشته شد) کنار نیروهای ویژهی «الرضوان» حزبالله جنگید و توانست مانع از تصرف فرودگاه و بخشی از شهر دیرالزور توسط داعش شود؛ بهرغم حملات هوایی آمریکاییها با هدف کمک به داعش برای نفوذ به فرودگاه، که بیش از ۲۰۰ نیروی سوری را کشتند و زخمی کردند، اما در نهایت ناکام ماندند. وقتی تصمیم به آزادسازی کل استان گرفته شد، سلیمانی خیلی از بابت شهر دیرالزور نگرانی نداشت، چون نیروهای ویژهی سوریه (موسوم به «تیپ بَبر») تحت حمایت روسیه پیشاپیش داشتند مواضع داعش در آنجا را نابود میکردند.
نیروهای حزبالله لبنان در جنگ سوریه کنار ارتش این کشور با داعش مبارزه کردند (+)
سلیمانی اقداماتش را با مقاومت عراق هم هماهنگ میکرد؛ به این ترتیب، داعش را در امتداد مرزهای سوریه با شهر القائم در عراق شکار میکرد تا این گروه تروریستی را از هر دو طرف محاصره کند و از بین ببرد. البوکمال و القائم پس از درگیریهای شدید آزاد شدند؛ و تنها گذرگاه مرزیای که کنترلش به دست ارتش سوریه و متحدانش بود، باز شد. ارتباط سوریه با همسایگانش دیگر قطع نبود.
مسیر میان تهران، بغداد، دمشق و بیروت باز شده بود و برای اولین بار از دوران صدام حسین تحت کنترل محور مقاومت قرار داشت. مسیر دریایی برای برطرف کردن تمام نیازهای ترابری این محور کافی نیست؛ و به همین دلیل باز کردن مسیر زمینی، به هر قیمتی، ضروری بود. آمریکا و اسرائیل هم از این نقشه مطلع بودند، اما به هیچ عنوان در موقعیتی نبودند که بتوانند جلوی عملی شدنش را بگیرند.
اقدام اخیر ایران در ارسال سوخت به لبنان نشان داد تهران و حزبالله عزم خود را جزم کردهاند تا محاصرهی آمریکایی-صهیونیستی علیه بیروت را بشکنند (جزئیات بیشتر)؛ با این حال، مسیر دریایی برای رفع تمام نیازهای محور مقاومت کافی نیست (+)
در جادهی دیرالزور به البوکمال، رود فرات شما را به تماشای پرندگان کمیابی دعوت میکند که حالا که دیگر رفتوآمد در اینجا زیاد نیست، به این منطقه مهاجرت میکنند. در تمام طول مسیر، خانههای بیشمار متروکهای که با خمپاره آبکش شدهاند، شدت درگیریهای اینجا را به رهگذران یادآوری میکنند. ارتش سوریه در ایستهای بازرسیاش سختگیرانه جلوی هر کسی را که ساکن این استان نباشد، میگیرد. کنترل آنطرف رودخانه دست آمریکاییهاست و چاههای نفت و گاز از دور با چشم غیرمسلح دیده میشوند.
بخش زیادی از اهالی اینجا هم شبهنظامیان داعشی بودند؛ تنها درصد اندکی از نیروهای داعش در اینجا جهادگراهای خارجی بودند؛ این هم یکی دیگر از دلایلی است که سفر در شب را اینجا ناامن کرده است. شب که میشود، معلوم میشود برق اینجا هنوز وصل نشده. هرازگاهی صدای فقط چند ژنراتور شخصی به گوش میرسد. با این حال، در طول روز، تعداد ژنراتورها بیشتر میشود؛ کشاورزان ژنراتورهایشان را روشن میکنند تا برای مزارعشان آب پمپاژ کنند.
پیروزی بر داعش موجب شده تا اعتماد متحدان ایران به حمایتهای تهران در دشوارترین دورهها جلب شود (+)
در همینباره بخوانید:
منطقه از نظر کشاورزی غنی است و بهرغم اشغال استان «حسکه» و «کمربند غذاییِ» [مناطق حاشیهای که در آنها مواد غذایی برداشت میشود] استراتژیک سوریه توسط آمریکاییها، آنقدر گندم تولید میکند که برای توزیع در استانهای فراتر از دیرالزور هم کافی است. در دروازهی البوکمال، یک بیلبورد بزرگ با اسم شهر، عکس پرزیدنت بشار اسد، و پرچم ملی سوریه از مسافران استقبال میکند. بازار محلی میوه و سبزیجات، اگرچه با «سوق» های [بازارهای] قدیمی دمشق یا حلب قابلمقایسه نیست، اما در طول روز پررونق و شلوغ است.
خانهها یک یا دو طبقه دارند؛ و طبقهی پایینی بسیاری از آنها مغازه است. چندین ویلای خصوصی، این شهر مرزی را تزئین کردهاند. امکان ندارد چشمتان به تصویر بزرگی از سرتیپ قاسم سلیمانی [فرماندهی نیروی قدس] ایران، و ابومهدی المهندس، جانشین فرماندهی حشدالشعبی عراق، نیفتد، که هر دو ماه ژانویهی سال ۲۰۲۰ در بغداد توسط آمریکا ترور شدند. این دو به آزادسازی عراق و سوریه، به خصوص شهر البوکمال، از دست داعش کمک کردند. سلیمانی وقتی به شهر میآمد، از یکی از ویلاهای خصوصی به عنوان مقر فرماندهیاش استفاده میکرد؛ و آخر سر یک نامه با دستخط خودش خطاب به صاحبخانه نوشت و به خاطر استفاده از خانهاش عذرخواهی کرد؛ نامه را در ویلا گذاشت و شمارهی خودش را پایینش نوشت تا در صورت نیاز، صاحبخانه به او زنگ بزند.
در همینباره بخوانید:
›› دیپلمات آمریکایی: سلیمانی برای مردم خاورمیانه مقدس بود
›› اثر انگشت حاج قاسم روی دستاوردهای نظامی و دیپلماتیک ایران
›› روایت مستند آمریکایی از نقش حاج قاسم در پیروزی ایران در «جنگ سایه» با آمریکا
البوکمال با شهر القائم در مرز عراق، هست کیلومتر فاصله دارد. جادهی بین این دو شهر، پر از کامیونهایی است که اکثراً از عراق میآیند؛ و تعداد معدودی هم از سوریه به طرف عراق میروند. عراق یک پاسگاه مرزی تأسیس کرد تا امکان عبور کالا به سمت سوریه را فراهم کند؛ هرچند بغداد اساساً از تحریمهای شدید اتحادیهی اروپا و آمریکا علیه دمشق پیروی میکند. در فاصلهی نهچندان زیادی از جادهی اصلی که مشترکاً توسط گمرک سوریه و عراق کنترل میشود، جادهی دیگری وجود دارد که کامیونها از طریق آن از ایران و عراق به سمت سوریه و سپس لبنان میروند. این کامیونها مهرومومشده هستند و در مسیر باز نمیشوند؛ صرفاً پس از تأیید مقامات سوریه وارد لبنان میشوند. محور مقاومت پس از سالها تلاش و عبور از چالشهای خطرناک، بالأخره توانسته امنیت مسیر تدارکات خود را تأمین کند.
مسیر تهران تا بیروت با عبور از عراق و سوریه اکنون باز و امن است؛ مسیری که نه تحریمهای آمریکا و نه بمبارانهای اسرائیل دیگر نمیتوانند آن را ببندند (+)
نیروهای اسرائیلی و آمریکایی دهها بار این منطقه را هدف قرار دادهاند. سال گذشته جتهای اسرائیلی انبارها، پایگاههای نظامی و مغازههای بزرگ مستقل در اینجا را تخریب کردند؛ اما نتوانستند جریان تدارکات محور مقاومت را محدود کنند یا جلوی پر شدن دوبارهی انبارهای کالا یا بازسازی ساختمانهایی را بگیرند که نیروی هوایی دشمن آنها را با خاک یکسان کرده بود. اسرائیل همچنین هزاران خودرو، کامیون و یخچالی را بمباران کرد که خیران ایرانی آنها را پر کرده بودند تا میان ساکنان این منطقه پخش شوند. ایران دارد با رفتاری که متفاوت و شدیداً متضاد با اقدامات وحشتآور و تنبیهی داعش است، وفاداری و قلب مردم محلی را به دست میآورد.
بر هیچکس پوشیده نیست که خود مردم البوکمال هم متوجه عقبنشینی بسیاری از نیروهای مستقر در شهرشان هستند؛ دیگر نیازی به استقرار دائمی یک نیروی قابلتوجه به شکل دائم در البوکمال نیست. جادهی تدارکات محور مقاومت همچنان امن است. ایران چندین مسیر را باز کرده است: «تکریت-حدیثه القائم»؛ «بغداد-رمادی-القائم»؛ و «دیوانیه-حله-فلوجه-القائم». این یعنی از وقتی داعش شکست خورده، با وجود بیش از هزار مورد حملهی اسرائیل، نه تبادلات تجاری میان ایران و عراق با سوریه، و نه جادهی تدارکات محور مقاومت حتی یک روز مسدود نشده است.
حضور نظامی آمریکا در پایگاه مرزی التنف میان عراق و سوریه، هیچیک از منافع ملی آمریکا را تأمین نمیکند و هیچ خطری را از مقابل پای واشینگتن برنمیدارد؛ با این حال، این حضور نظامی همچنان ادامه دارد تا اسرائیلی را تسکین دهد که مستأصل شده و (بهرغم بمباران مداوم سوریه) از این میترسد که در مقابله با محور مقاومت تنها بماند. واقعیت این است که آمریکا صرفاً در جهت تأمین منافع اسرائیل است که صدها نیروی نظامیاش را همچنان برای اشغال و تحریک نقاط درگیری در شام در این منطقه نگه داشته است.
پایگاه نیروهای آمریکایی در «التنف» در کوتاهترین مسیر از بغداد تا دمشق واقع شده و آن را بسته است، اما مسیرهای دیگری برای دور زدن این پایگاه وجود دارد (+)
اما اسرائیل تا کِی میتواند به این چتر امنیتی آمریکا آویزان شود؟ به خروج دستهجمعی ناگهانی آمریکا از افغانستان توجه کنید. دو دهه و یک تریلیون دلار [چهبسا بیش از ۲/۳ تریلیون دلار] هزینه، بدون دستیابی به اهداف اولیهای که سال ۲۰۰۱ تعیین شده بودند، واشینگتن را از پا انداخته است. قدرت سیاسی و اقتصادی آمریکا از آن زمان تا کنون کاهش چشمگیری داشته است. شواهدی وجود دارد که نشان میدهند همین سناریو دیر یا زود در سوریه نیز اتفاق خواهد افتاد.
در همینباره بخوانید:
›› خروج «ترامپیِ» بایدن از پایگاه بگرام و فرار آمریکا از بازی تاجوتخت افغانستان
بمبارانهای هوایی اسرائیل هرگز مانع از آن نشدهاند که محور مقاومت خود را مسلح کند و، وقتی تصمیم به شروع جنگ بعدی گرفته شد، برای تلآویو آماده نماید. حزبالله موفق شد صدها موشک نقطهزن را مقابل چشمانِ بازِ اسرائیلیها در زرادخانهاش انبار کند؛ بدون اینکه تلآویو بتواند دخالتی بکند. این یعنی محور مقاومت در این نبرد پیروز شده و راهش را باز کرده: یعنی جادهی تهران-بیروت اکنون باز و امن است.
در همینباره بخوانید:
›› «کوریدور زمینی تهران-مدیترانه» و حضور نیروهای حاج قاسم پشت مرزهای اسرائیل